شب من برای خواب به بالکن رفتم
که او اینگونه نزدیکتر به من باشد
از جایگاه خوابم آسمان پیداست، منتظر شدم
تا اینکه ستاره دنبال دار ببینم
گویند اگر جایی ستاره دنبال دار ببینی
آن هنگام هر میتوانی هر آرزویی که داری بکنی
من در شب پچ پچ کردم که به آسمان پرواز کنم
ای کاش که بزودی بادی بوزد
ای باد بوز جایی که یارم هست
لحظه ای با گیسوان او بازی کن
از عشقم بگو و بگو چقدر دلتنگ او هستم
بگو که همچنان منتظر او هستم
دیشب شب آرامی بود
اما چند لحظه بعد
باد نفسی کشید و احساسی کردم
کسی نزدیک من حرکت میکرد
گونه هایم را لمس کرد
روی پوستم دستانی آشنا احساس کردم
بدون هیچ تردیدی
فقط میدانستم که میتوانم
مانند کودکی کوچک بخوابم
هوایی که تنفس میکنیم یکی است
و زیر پاهایمان یک زمین است
ای باد بوز جایی که یارم هست
لحظه ای با گیسوان او بازی کن
از عشقم بگو و بگو چقدر دلتنگ او هستم